رازهای موفقیت

ساخت وبلاگ

فصلنامه همشهری اقتصاد – مرتضی گلپور، فهیمه اکبری صحت:

الزامات یک کسب و کار خانوادگی

قوام و دوام یک کسب و کار از ایجادش مهم تر است. راه اندازی کسب و کاری که زود به پایان خودش برسد مطلوب نیست. یک کسب و کار خوب باید پایدار و مانا باشد. مطالعات نشان  می دهد کسب و کاری که بتواند روی کمک خانواده پیش برود از شانس ماندگاری بیشتری برخوردار است. این البته به قوانین انتقال ثروت و ارث در یک جامعه نیز ارتباط پیدا می کند؛ یعنی در جامعه ای که ثبات قانونی بیشتر و همچنین حدود مالکیت متقن تری وجود داشته باشد، ضریب انتقال ثروت از نسلی به نسلی دیگر راحت تر انجام می شود.

مزیت ایجاد یک کسب و کار خانوادگی تداوم و انتقال تجربه و دانش و ثروت از نسلی به نسل دیگر است. این تداوم ضامن ادامه مشاغل مرتبط نیز است. به این معنا که شاغلان، امنیت شغلی بیشتری در طول زمان دارند و خود این مساله ثابت اجتماعی را تقویت و رفاه خانوار را افزایش می دهد. کسب و کارهای خانوادگی چه در ایران و چه در جهان اهمیت خاصی دارند. درصد قابل توجهی از کسب و کارهای موفق در دنیا در زمره کسب و کارهای خانوادگی به شمار می آیند.

بسیاری از برندها و شرکت های معروف ایران و جهان را می توان در این دایره ارزیابی کرد، اما آن چه مهم است روش های انتقال مدیریت در این مجموعه هاست. مطالعات همچنین نشان داده تداوم مدیریتی در انتقال یک شرکت از نسلی به نسل دیگر لزوما به معنای امتداد موفقیت های نسل پیشین نیست، چه بسا که یک مجموعه موفق اقتصادی وقتی به نسل بعدی از همان خانواده منتقل می شود نتواند به دستاوردهای قابل توجهی دست یابد. گاهی اقتضا می کند در عین نبودن افراد و اشخاصی از خانواده یک کارآفرین برای ادامه مسیر موسس، مدیریت و نه مالکیت یک بنگاه بزرگ و مهم به گروه دیگری واگذار شود تا بتواند به رونق بخشی فضای کسب و کار ادامه دهد.

 رازهای موفقیت

تهدید احتمالی یک کسب  و کار خانوادگی عدم نوآوری و به روز شدن آن است. فرقی نمی کند در نسل چندم باشد، ایستایی و نشناختن نیازهای نسل تازه و استفاده کردن از روش ها و اسلوب قدیمی در دنیای جدید نمی تواند پاسخگوی نیازهای ابه شدت مختلف مشتری های جدید باشد. درواقع نسل جدید، مشتری های جدیدی هم دارد و به تبع آن خواسته های تازه ای هم از راه می رسد پس باید همراستا با جهان تازه کسب و کارهای خود را بازیابی بکنند.

در ایران تاریخ مند بودن یک کسب و کار مهم است. تلقی جامعه کوتاه مدت در کسب و کار نشانه خوبی برای تداوم یک فرایند اقتصادی نیست. شرایط تازه دنیای جدید اقتضا می کند که ثبات در کسب و کارها بیشتر و بیشتر شود تا نسل های آینده بتوانند به انباشت ثروت و معرفت (دانش) دست یابند.

مطالعه کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که انباشت ثروت و دانش از الزامات مهم و بنیادی روند رو به رشد پیشرفت های اجتماعی محسوب می شود.درماندگی آموخته شده کارآفرینان ایرانی

آسانسور موفقیت متوقف شده، پلکانی حرکت کنید/ ما نیاز به خوش بینی نهادینه شده داریم/ بزرگ ترین کسانی که به اقتصاد کشور ضربه می زنند کسانی هستند که بخواهند ناامیدی در مردم ایجاد کنند/ در مدارسس ما تیزهوش پرورش داده نمی شود سخت کوش پرورش داده می شود/ نظام آموزشی باید به سمت عشق کوشی برود/ راه موفقیت کسب و کار، استقامت و عشق کوشی است/ نمره بیست مدرسه بیست زندگی نیست/ اولین قسمتی که در نظام آموزشی ما جای خالی آن احساس می شود مهارت های زندگی است/ اگر جوانان ما به هوش هیجانی مجهز شوند کل سیستم سلامت روان کشور را تحت شعاع قرار می دهند/ کار پشت میزنشینی برای کسانی است که هوش هیجانی پایینی دارند.

افراد موفق بی درنگ شروع به کار می کنند. آن ها خودشان را به کندی و جمود نمی رسانند بلکه هرچه بیشتر به شتاب و سرعت فکر می کنند. آن ها پس از تعیین اهداف شان خیلی سریع دست به کار می شوند، زیرا آن ها به قدرت لحظه ای پی می برند. موفقیت رازی است که عده ای مسیر آن را به درستی پیدا می کنند و عده ای هم در پیچ و خم آن می مانند. دکتر «احمد حلت» چهره نام آشنای عرصه موفقیت و مدیرمسئول مجله «موفقیت» در گفت و گویی از رازهای موفقیت در مسیر کسب و کار می گوید.

اقتصاد کشور بیش از آن که به نفت و انرژی نیاز داشته باشد به انگیزه نیروی انسانی نیاز دارد. فقر انگیزه در زمینه اقتصادی کشور بیداد می کند. انگیزه در اقتصاد کشور نسبت به پتانسیل بسیار اندک است. انگیزه ملی از چاه نفت هم برای کشور مهم تر است. سال ها در این حوزه تلاش می کنید تا به دیگران بگویید که این انگیزه چرا مهم است و چه تاثیری می تواند روی کسب و کار داشته باشد؟ چگونه می شود «انگیزه ثروت آفرینی» را در جامعه تقویت کرد؟

متاسفانه در جامعه ما مشکل سیستماتیکی وجود دارد و آن دیده نشدن افراد باانگیزه، صاحب فکر و ایده است. ما با یک گروه نخبگان طرف هستیم. نخبگانی که در راس قدرت هستند. این گروه از نخبگان دایره خودی و ناخودی عجیبی را تشکیل داده اند. یکی از علت های موفقیت همه نظام ها در جهان دیدن همه ظرفیت ها و استعدادهاست. باید با بهره گیری از افراد باانگیزه از همه ظرفیت های آن ها استفاده کنیم. باید انسان هایی را که در دانشگاه ها و در دنیای اطلاعات، تئوری و اندیشه هستند، وارد عرصه فعالیت کنیم. این وظیفه سیاستمداران است که این گروه ها را با عشق و مهر تبدیل به منبعی از انرژی کنند.

باید اتاق فکری متشکل از این افراد باانگیزه و بااستعداد ایجاد شود تا همه نخبگان از همه اقشار، دور هم بنشینند و نتایج و خروجی این اتاق فکر، اندیشه ها و الگوهای نخبگان کشوری باشد. بدون شک یک فکر کوچک مسیر اقتصاد کشور را متحول می کند. اگر آتش شوق در افراد بااستعداد شعله شود بدون شک  مسیری را تعیین می کنند که به موفقیت می رسند و این موفقیت تاثیر مستقیمی روی عملکرد و کل سیستم اقتصادی کشور به خصوص در حوزه کارآفرینی دارد.

اجازه بدهید مثالی را ذکر کنم. دکتر «مارتین سلیگمن» یک روان شناس مثبت گراست. او یک آکواریوم گذاشت و ماهی های گوشت خوار داخل آن ریخت و به مدت پنج روز پیاپی به ماهی ها گوشت می داد و آن ها می خوردند. روز ششم یک دیوار شیشه ای وسط آکواریوم قرار داد ماهی ها حمله کردند غذا بخورند، اما سرشان به شیشه خورد این موضوع چهار روز ادامه داشت. او روز پنجم شیشه را برداشت و غذا را ریخت، اما ماهی ما دیگر به سمت غذا حرکت نکردند. اصطلاح روان شناختی این موضوع «درماندگی آموخته شده» است.

حال باید توجه داشت که کارآفرینان کشور، مردم و فعالان اقتصادی هم دچار درماندگی آموخته شده هستند؛ یعنی متاسفانه همه بازار کشور تحت تاثیر این ضربات هستند. ما در برابر این موضوع نیاز به خوش بینی نهادینه شده داریم. این خوش بینی درون چشم های مردم دیده می شود. تمام مردم کشور دوست دارند اقتصاد کشور بچرخد.

درماندگی آموخته شده را چگونه می توان برطرف کرد؟

شعار دولت شعار زیبایی است. با تدبیر و امید می توان درماندگی آموخته شده را درمان کرد.

چگونه؟

باید نخبگان کشور احساس امنیت کنند. اولین بحث من ثبات اقتصادی، تک نرخی کردن ارز و امنیت سرمایه گذاری است که باید اتفاق بیفتد. تک نرخی کردن دلار امنیت برای فعالان اقتصادی ایجاد می کند که من به عنوان یک تولیدکننده بدانم امیدی هست و همه چیز منظم است و یک سال برنامه ریزی کنم. نباید با روان مردم و فعالان اقتصادی بازی کنند. وای بر کسانی که با روان مردم بازی می کنند. وای بر کسانی که ظلم می کنند بر اقتصاد کشور وخود کشور.

بزرگ ترین کسانی که به اقتصاد کشور ضربه می زنند کسانی هستند که بخواهند ناامیدی در مردم ایجاد کنند و بخواهند کاری کنند که گروه خودشان برنده شود. گروه های سیاسی کشور نباید یکدیگر را تخریب کنند. ناامیدکردن کسانی که در کشور چرخ اقتصاد را می چرخانند بزرگ ترین ظلم است.

اگر اذیت نکنند و موج منفی ایجاد نشود دولت می تواند تدبیر کند و امید ایجاد کند. امنیت روانی را به فعالان اقتصادی بازگردان. در بازار مسکن امید را نمی بینیم. الان ۹۰ درصد پول مردم در بانک ها پس انداز است و باقی مانده هم هیچ حرکتی نمی کند. من هم اگر احساس امنیت بکنم آرامشی را که دریافت می کنم به کشور و به جامعه باز می گردانم. امروز جامه ما بیش از هر چیزی نیاز به آرامش دارد.

رازهای موفقیت

آیا سیاست گذاری های غلط سیاست گذاران ما باعث می شود که کارآفرینان دچار این مشکلات شوند؟ راه حل برون رفت از این بحران چیست؟

ادامه مطلب رازهای موفقیت

آموزش بازاریابی اینترنتی...
ما را در سایت آموزش بازاریابی اینترنتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4modirenab0 بازدید : 198 تاريخ : شنبه 3 تير 1396 ساعت: 1:14